لحظه غروب

ساخت وبلاگ

((و من برگشتم با پاهایی که مال من نبود و سمت سایه تری میخواست برود آنجا دراز شود))

+ نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۴/۲۳ساعت 12:6 AM&nbsp توسط ح.رحمانی  | 
لحظه غروب...
ما را در سایت لحظه غروب دنبال می کنید

برچسب : برگشتم, نویسنده : khiseaftab بازدید : 44 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:52

گر بخارد پشت من انگشت من

خم شود از بار منت پشت من

لحظه غروب...
ما را در سایت لحظه غروب دنبال می کنید

برچسب : هیچ, نویسنده : khiseaftab بازدید : 56 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:52

ری را ری را..تنها تکرار نام توست که می گویدم دیدگانت خواهران بارانند...

لحظه غروب...
ما را در سایت لحظه غروب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khiseaftab بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 23:36

چرا نیامدی؟

................

.....

..

.چرا؟

پی نوشت

چله نشین چیزی که سزاست میشوم و چه زیباست شمایل دوست

+ نوشته شده در  ۱۳۸۸/۰۷/۳۰ساعت 1:51 PM  توسط ح.رحمانی  | 
لحظه غروب...
ما را در سایت لحظه غروب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khiseaftab بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 23:36

آبسترهبا چشم‌هاي اين‌سو وُ آن‌سوبا چشم‌هاي كم‌سوسوت‌زنان وُ يك‌طرفه مي‌رودخيابان از روبه‌رو مي‌آيدكوچه سمت چپ‌‌اش مي‌پيچد... او نمي‌پيچدبه روبه‌رو مي‌رود... نگاه نمي‌كند... سوت مي‌زندكوچه آن‌طرف افتاده... كنار عينك‌اشخيابان همچنان مي‌آيد... او نمي‌آيد... نمي‌رود... باز نمي‌آيدبوق‌بوق را نمي‌شنودسوت لحظه غروب...ادامه مطلب
ما را در سایت لحظه غروب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khiseaftab بازدید : 54 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 23:36

پا در هوای قبل از سوال

حسی نیامده رها شد،بی شعر

شعور هم نداشتم

وگرنه می بوسیدم

خیره به ماه این روزها

کفن سپیدی که نپوشید،

وقت سپیدی دل

خوب که نیستم، نبودم

دستی که از دل دراز شد

حالا شکسته است

کاسه بارانی آسمان

باید گوش می سپردم و می ماندم

آن عصر سر به هوا

نه به نگاه کسی، نه به حرف آسمان

به همان نسیم زیر درختان؛ همین دل تو

که بس است، همین خنکا بس است.

سحرگاه 24 ام تیر 90- کرچ-

لحظه غروب...
ما را در سایت لحظه غروب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khiseaftab بازدید : 53 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 23:36

و برکت از زمین ها رفت و سبزه ها به صحرا ها خشکیدند و ماهیان به دریا ها خشکیدند و خاک مردگانش را زان پس به خود نپذیرفت شب در تمام پنجره های پریده رنگ مانند یک تصور مشکوک پیوسته در ترکم و طغیان بود و راهها ادامه خود را در تیرگی رها کردند دیگر کسی به عشق نیندیشد دیگر کسی به فتح نیندیشید و هیچ کس دیگر ب لحظه غروب...ادامه مطلب
ما را در سایت لحظه غروب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khiseaftab بازدید : 44 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 23:36

به وقت آنجا لحظه غروب است به وقت اینجا روز دلتنگی روزهای آنجا بیم و امید رفتن و رسیدن لحظه های اینجا استرس دیگری بودن اینکه بهتر از هر کس دیگر میدانی چقدر دلم با آنجاست وبهتر از خودم که هنوز نمیتوانم درختی باشم که با هر بادی بید نشود و با هر نسیمی گلی اینکه امروز تمرین زندگی بود اینکه فردا تمرین زند لحظه غروب...ادامه مطلب
ما را در سایت لحظه غروب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khiseaftab بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 23:36